کتاب همه چیز همه چیز
اگه چند سال پیش بود
میگفتم که هی ،کتاب بدی نبود
از این کتاب ها که دونفر عاشق می شوند و در نهایت یا بهم میرسند یا نمیرسند
ولی حالا نظرم فرق کرده
نمیدانم چرا!
شاید چون به این نتیجه رسیده ام که عشق شاید خیلی چیز پیچیده ای هم نیست
شاید کسی می تواند خیلی ساده عاشق شود
عاشقانه زندگی کند
و عاشقانه بمیرد
بخاطر همین این عشق ساده رو دوست داشتم
البته شاید پشت هر سادگی پر از پیچیدگی باشد!
کتاب اینگونه شروع می شود
« من خیلی بیشتر از تو کتاب خوانده ام. مهم نیست که چند کتاب خوانده ای. من بیشتر خوانده ام.باور من. من وقتش را داشته ام.»
و در طی خواندن کتاب باور میکنی که بیشتر از تو کتاب خوانده ،بیشتر از هرکسی کتاب خوانده چون مجبور به این کار بوده ..
از صفحه ی ۲۴۳ به بعد فقط عجله داشتم که سریع بخوانم تا ببینم چه می شود ،نکند آلی پیدایش نشود ,نکند تنهایی این همه سال بیهوده بوده است ...
خلاصه این کتاب به قدری شیرین هست که ارزش یکبار خواندن را داشته باشد و باعث شد ۲۸۶صفحه را در دو روز بخوانم:)
سلام
ممنون از معرفیش ((-: