۴۰  روز گذشت
۴۰ روز از گریه‌ها و دادزدن‌های بلند
از به خاک سپردنت
نمی‌خوام از این مصیبت بگم
نمی‌خوام از روزهای سخت بگم
فقط اومدم بگم
قدر ادم‌های اطرافتون رو بدونین
یه جملاتی این روزها باب شده که نسخه می‌پیچند برای حذف آدم‌ها از توی زندگی
که می‌گن خودتون مهمید
دوست، فامیل، عشق هرچیزی که موجب آزارتون  می‌شه رو یاد بگیرید از زندگی حذف کنید

ولی نمی‌گن شاید باید برای حفظ اون رابطه جنگید تا برای یه عمر حسرت به  دل نموند‌‌..

نمی‌گن قبل از اینکه این نسخه‌ها رو تو زندگی خودت عملی کنی ببین اگه یه روز به پایان عمر خودت یا طرف مقابلت مونده باشه بازم همین تصمیم رو می‌گیری؟

 

فروغ خالصانه محبت می‌کرد
همیشه بلند بلند می‌خندید و بقیه رو می‌خندوند
ولی به دلایلی تصمیم گرفتم رابطه‌ام رو باهاش کم کنم
دیگه استوری‌های غم‌دارش رو که می‌دیدم؛ سرسری رد می‌شدم و واکنشی نشون نمی‌دادم
خداروشکر که دلم رضا نداد و گهگاهی بهش پیام می‌دادم
ولی ..
ولی هیچ وقت خودم رو نمی‌بخشم
می‌دونید
مرگ عزیزان سخته
مرگ جون سخت‌تر
ولی هر تجربه‌ی‌سختی، درس‌های بزرگی به آدم می‌ده
این دنیا ارزش دوری و نفرت و ناراحتی از همدیگه رو نداره ..