زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

یه خونه‌ی ۱۵۰ متری با یه باغچه‌ی کوچیک سمت شمال شرقی و یه کاشی سر‌در اصلی که روش بسم الله الرحمن الرحیم هک شده. بفرمایید اینجا خونه‌ی ماست. خونه‌ی بچگی‌های من :)

یه دوران فوق العاده که از صبح خروس‌خون تا شب، یه دختر مو قارچی که من باشم؛ مشغول بازی کردن بود.

 یادمه با شعر بی معنی و خنده دار برادرم بیدار می‌شدم و صبح‌ها یه ساعت برنامه کودک می‌دیدم و شعرهای عموپورنگ رو بلند می‌خوندم(خاله شادونه رو دوست نداشتم)بعدش هم بازی با برادرم که همیشه با گریه تموم می‌شد. ظهر می‌رفتم توی اتاق و خودم با خودم بازی‌های معرکه‌ای می‌کردم. اینجوری که مثلا هم در نقش فائزه بودم هم در نقش آقای همسایه هم در نقش آشپز رستوران و یهو دزد‌ها حمله می‌کردن و.... خلاصه ساعت‌ها بازی می‌کردم. عصرها می‌رفتم تو خیابون و با زهرا( هنوز دوستمه و هرهفته همدیگر رو می‌بینیم) و فاطمه( الان عکاس شده) و نگین( که همیشه خودش رو خیس می‌کرد) و زینب( چشماش سبز بود)بازی می‌کردیم حتی گاهی از قلمرو خودمون خارج می‌شدیم و با دخترای کوچه پشتی بازی می‌کردیم.

بعد بابام با موتور هیوندا من و داداشم رو می‌برد شنا و تماما آفتاب سوخته برمی‌گشتیم خونه. بیشتر شب‌ها بابام می‌بردمون پارک نارنج.

توی پارک توی فاصله سر خوردن از بالای سرسره تا رسیدن به پایین با نفر قبلی دوست می‌شدم. همیشه هم گفتگو اینجوری شروع می‌شد: سلام من اسمم فائزه‌اس تو اسمت چیه؟ فقط یکبار در جواب این سوال بجای فهمیدن اسم، دختر بیتربیت بهم گفت: به تو چه 

بعضی وقت‌ها بجای پارک توی محله دوچرخه سواری می‌کردیم. یادمه هر وقت بابام می‌گفت بپیچ چپ، من دستم رو میوردم بالا تا ببینم روی کدوم دستم خال دارم و متوجه بشم اون سمت چپه و بعد کنترل دوچرخه از دستم خارج می‌شد و میفتادم :)

بهترین قسمت ماجرا هم خواب شب بود. از پریدن روی تشک‌ها تا اون خیاری خوابیدن‌های کنار هم. یادمه من همیشه کنار مامانم می‌خوابیدم و بعد خواهر و برادرم دعوا می‌کردن که کی اون سمتم، کنار من بخوابه ( اینقدر عزیز بودم: دی) و شروع قصه‌های مامان

دیگه نگم از خونه بی بی جون و بقیه بزرگ‌های فامیل که سرشار بود از بازی و صدای خنده 

سی تیر وارد ۲۷ سالگی می‌شم. خیلی زیاده واقعا! یه تصمیم متفاوت برای ۲۷ سالگیم گرفتم. می‌خوام بچگی کنم :) همیشه توی اهدافم نوشتم فلان کار مفید رو انجام بدم. این تعداد کتاب بخونم. این تعداد عادت‌های بدم رو ترک کنم ولی امسال می‌خوام یه تیتر بزرگ بزنم و به خودم بگم که بچگی کن و خوش بگذرون. این روزها دارم مطالب دختری که به آمریکای جنوبی سفر کرده رو می‌خونم و شاید کل یادگیری من از زندگی باید سفر کردن باشه؛ سفری به درون خودم. شاید باید مثل بچگی‌ها همش چیزهای جدید رو تجربه کنم و برای خودم سرگرمی‌های جدید بسازم.

می‌خوام مثل بچگی‌ها با صدای بلند بخندم؛ کودکانه گریه کنم. راحت ببخشم و با هرچیز ساده‌ای خوشحال بشم.

خلاصه توی سن ۲۷ سالگی، می‌خوام ۷ ساله بشم :)

 

 

۸ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۲ ، ۱۶:۳۶
Faezeh


دوساعت با د راجع به قوانین زن ستیزانه صحبت کردم.

اینکه اسلام بیشترین دفاع رو از حقوق زنان کرده ولی درحال حاضر خیلی از موارد زن ستیزانه است. چرا!؟

۱) نفع شخصی عده‌ای در وارونه کردن قواعد

۲) به روز نشدن خیلی از احکام دین 

۳) کسانی که در لباس تصمیم گیری‌ان، آقا هستن

 
بحثمون با این شروع شد که طبق قانون، شهادت دو زن برابر با شهادت یک مَرده و یک زن به تنهایی نمی‌تونه شهادت بده‌ ( جز موارد خیلیی نادر)
به د گفتم تو تمام تلاشت رو بکن که در نقش مخالف من باشی حتی اگه اعتقادت موافق منه تا بتونم به تمام ابعاد این مسئله توجه کنم.
بهش گفتم بنظرت علت این قانون چیه؟
گفت فکر کنم از شهید مطهری شنیدم که احساس و عواطف زن دو برابر مرده به همین علت شاید نتونه درست تصمیم‌گیری کنه و احساسش مانع از منطقش بشه
گفتم: یعنی زن بر اساس احساساتِ بدون منطق تصمیم می‌گیره؟ این حکم کلی یعنی همه اینجورن در صورتی که من تعداد زیادی خانم می شناسم که کاملا منطقی تصمیم می‌گیرن و در منصب‌هایی دارن فعالیت می‌کنن که باید دارای درایت و منطق باشن.
زن عشق و احساس زیادی داره ولی این تناقضی با تصمیم منطقی نداره. همونجور که وجود احساس و عشق در مرد هم فضیلت محسوب میشه. دیگه با احساس‌تر از یه مادر که فرزند عزیز خودش رو به جنگ می‌فرسته؟ 
 اتفاقا ساختار زن مدلیه که همش باید پا روی احساساتش بذاره.
در ثانی چرا این احساسات زن در موارد دیگه مورد توجه قرار نگرفته؟
چرا به مرد اجازه داده ۴ همسر بگیره وقتی هر زنی با حداقل عزت نفس با این کار، احساساتش جریحه‌دار میشه.
گفت خب پس خطبه ۸۰ امام علی چی؟ اون هم به این مطلب اشاره می‌کنه و حتی می‌گه زن‌ها ناقص العقل هستن.
گفتم: در عنوان این حدیث سید رضی اورده در 《مذمت زنان》به نقل از کی؟؟ امام علی. امامی که زنان اجازه داشتن آزادانه با صدای رسا جلوی جمعیت ازش گلایه کنن؛ بیاد در مذمت زنان حدیث بگه؟

در ضمن خانم دکتر ناهید طیبی مقاله‌ای نوشته و با دلایل بسیار زیادی اثبات کرده که این حدیث سندیت نداره و به نقل از امام علی(ع) نیست همینطور آقای محمد قندهاری در دانشگاه نورث وسترن شهر شیکاگو، این مسئله رو ثابت کرده.

بعد د گفت: خب این حکم توی قرآن اومده و احکام قرآن شاید قابل تغییر نباشن

بهش گفتم بیا یه دور این آیه رو بخونیم

《اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، هر گاه به وامى تا سررسیدى معین‏، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده‏ اى (صورت معامله را) بر اساس عدالت‏، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده‏ اى نباید از نوشتن خوددارى کند؛ همان گونه (و به شکرانه آن‏) که خدا او آموزش داده است‏. و کسى که بدهکار است باید املا کند، و او (=نویسنده‏) بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن‏، چیزى نکاهد. پس اگر کسى که حق بر ذمه اوست‏، سفیه یا ناتوان است‏، یا خود نمى‏ تواند املا کند، پس ولىّ او باید با (رعایت‏) عدالت‏، املا نماید.
و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن‏، از میان گواهانى که (به عدالت آنان‏) رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر) یکى از آن دو (زن‏) فراموش کرد، (زنِ‏) دیگر، وى را یادآورى کند.》
ببین اینجا در رابطه با امور و قرارداد‌های مالی صحبت شده. بنظرت در دوره‌ای که تازه زنان حق زندگی پیدا کردن و دیگه زنده به گور نمی‌شن؛ چه میزان به قوانین مالی می‌تونن مسلط باشن؟ 
آیا در عصر حاضر هم زنان چنین توانایی رو ندارن؟ اصلا آیا این دلیل می‌شه که در بسیاری از موارد هم این حکم رو وارد کنیم؟
گفت: خب فقط با این حکم، می‌گی اکثر قوانین زن ستیزانه‌ان؟

گفتم: این مورد که اصلا خیلی‌ها توی زندگیشون باهاش برخورد نمی‌کنن اما عللی که برای این حکم به زن نسبت دادن؛ خیلی مهمه و توهین به مقام زنه وقتی حتی شهادت مرد ادواری هم پذیرفته میشه! د فقط این مورد نیست. قوانینی وجود داره که ما خانم‌ها هر روز و هر روز باهاشون مواجه‌ایم و کاملا ظالمانه‌ان و میدونی مگه ما از فاطمه زهرا (س) یاد نگرفتیم که حقوقمون رو مطالبه کنیم!؟

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۲ ، ۲۰:۰۴
Faezeh