کاش میشد بگم این مطلب را نخوانید !
یا نمیدونم شاید حتما باید بخونید
این پست عکاس فرفری جان رو که خوندم، یک واقعه تلخ برام زنده شد ..
توی شهر دانشجوییم خبر پیچید که یک مغازه دار مانتو فروش توی یکی از خیابون های اصلی شهر ،تا حالا به چندین خانوم تجاوز کرده ..
وقتی توی خوابگاه این خبر رو شنیدیم سریع پرس و جو کردیم ببینیم کدوم مغازه اس
وقتی فهمیدیم همون مغازه ای که چندبار تاحالا من و دوستام رفتیم داخلش و مانتو پررو کردیم ، واقعا یخ کردیم ..
این اقا تا حالا به چند نفر دختر مجرد تجاوز کرده بوده ( عددش یادم نیست )
به این صورت که اگه دختر تنهایی وارد مغازه میشده سریع در مغازه رو میبسته و ....
دخترخانوم ها بخاطر ترس از ابرو و ... هیچ گونه شکایتی نمیکنن( چیزی که واقعا باید اصلاح بشه )
ولی یکبار یک خانوم متاهل که شوهرش مشغول پارک کردن ماشینش بوده وارد مغازه میشه و ...
شوهر این خانوم شکایت میکنه و با بررسی ها مشخص میشه که این شخص مریض به خیلی ها تجاوز کرده
مغازه پلمپ شد
چند روز بعدش اعلام کردن که خانواده ها توافق کردن بجای اعدام ، دیه بگیرن !!
و همچنین حکم شلاق در ملاعام
من و دوستام میترسیدیم که چنین خبری در اخبار پخش بشه
ولی نه تنها پخش نشد ،بلکه فقط خلاصه شد توی چندتا کانال اون شهر و تمام
چند تذکر:
+من قصدم از این پست سیاه نمایی نبوده ،نمیخوام بگم که تعداد تجاوز هایی که در ایران رخ میده مثلا از فلان کشور بیشتره چون متاسفانه هیچ امار رسمی توی این کشور وجود نداره !
+یادمه چندسال پیش یک پیجی راجب طریقه ی اموزش های جنسی و معرفی نقاط حساس به بچه ها صحبت میکرد
بعد یک سوال پرسید که آیا در بچگی به شما تجاوز شده ؟
تعداد کسایی که گفتن بله و خاطرشون تعریف کرده بودن خیلییی زیاد بود
خداروشکر مادر من این آموزش ها رو به طریقی بهم یاد داده بود مگرنه منم یک قربانی بودم الان ...
+خواهشا تا اسم تجاوز اومد نگید که کرم از خود درخته و حتما پوشش دختره مناسب نبوده و...
من خودم مدتی دنبال کار بودم
حتی وقتی تماس تلفنی میگرفتم ،شاهد رفتارهای این افراد مریض و انسان نما بودم
+ خواهشا سریع به پسری اعتماد نکنید ،چارلی چاپلین توی یک نامه به دخترش مینویسه:دخترم . هیچکس و هیچ چیز دیگر را در این جهان نمیتوان یافت که شایسته آن باشد که دختری حتی ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من ، تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است
+با خوندن این پست خانم پرستو مرادی عزیز چند ساعت به فکر فرو رفتم ، غرق شدم در رویا هام و...
کاش میشد منم تجربه میکردم ،این صعود های تنهایی رو،اینکه میشد توصیه نکنم که حتی توی یک مغازه خیابون اصلی تنها نرید..بگم پاشین دخترا ،پاشین بریم کویر،دریا ،شب گردی..بدون ترس از کلامی، لمسی و ....
کاش میشد ...
خواستم برای پستت کامنت بذارم اما با خوندن کامنت بالایی و اون خط آخرش دود از سرم بلند شد!
حرفم یادم نرفته اما یه لحظه دوست بالایی مون فکر کنه اگه پدر و مادرشون سنی یا ارمنی یا کلیمی بودند و ایشون هم به طبع اون ها همین مذهب رو داشت و یکی اینطوری حکم صادر می کرد که "مملکت مذهب رسمیش شیعه س" بعد چه حسی داشتند؟!