تکیه سیار..
توی شهر ما خانواده ها میتونن این ده شب محرم از مداح سیار دعوت کنند که جلوی خونشون به مدت ربع ساعت مراسم عزاداری برگزار کنه،به نیت شهید سردار سلیمانی
به همسایه ها اطلاع دادیم
مامان جلوی در رو آب و جارو کرد و بابام پرچم مشکی نصب کرد
چندتا از همسایه ها هم در خونشون پرچم مشکی نصب کردن
خانم شافعی یک قالی قرمز کوچولو آورد با دوتا پشتی گفت جلوی خونتون پهن کنید، شاید مداح خواست بشینه
مامانم کنارش یک صندلی مشکی پوش گذاشت
ساعت نه شب زنگ در خونه رو زدن
سه تا آقا بودن، سیستم رو راه اندازی کردن
من و مامانم ایستادیم تو حیاط
اقای مداح شروع کرد
دست علمدار الهی زیرِ تابوتمو بگیره
دم آخر ای حسینم ؛ تو غریبی یادِ من کن
وای امان از دل زینب
وای امان از دل زینب…
بعضی ها از همسایه ها اومدن جلوی در خونشون و مشغول سینه زنی شدن
غریبانه ترین روضه بود...
وقتی که حتی نمیشد برای مداح یک استکان چایی برد
نمیشد از عزاداران امام حسین پذیرایی کرد ..
نمیشد دعوتشون کرد بیان داخل ...
آخ که چقدر دلم گرفت
یعنی وقتی بعد کربلا حضرت زینب(ص) و بقیه بازماندگان از پس کوچه های شام عبور میکردن
کسایی بودن که قصد پناه دادن داشتن و از جونشون میترسیدن؟
یعنی اونموقعه هم اینقدر همه چیز غریبانه بود
نه ..
هزاران برابر غریبانه تر بود
چون از ناموسان امام حسین با سنگ ....
+لطفا برای سلامت یکی از عزیزانم دعا کنید
عزاداری همین شکلی هم قشنگی های خودش رو داره
غم خاص خودش رو داره
ما که اطراف خونه امون همه اش در حال ساخت و سازه و فکر نکنم ممکن باشه :(
واقعا دلم لک زده برای دسته ها و نوحه ها... همیشه یه هفته مونده به محرم شهر ما قیامتی بود...
ایشالا صحیح و سالم به دنیا میاد و زیر پرجم امام حسین بزرگ میشه :)
راستی تولدش نزدیکه؟