این مدتی که گذشت
خبببب
نوبتی هم که باشه نوبت پرداختن به چالشه :)
خب همونجور که میدونید چالش ۴۰ روزه انجام کار مفید ، هنوز تموم نشده
ولی تا همین اینجا،نتایجش برام خیلی عالی بوده و شگفت زده ام کرده:)
در واقع به معجزه ی نوشتن ایمان آوردم:)
خب یکی از هدف های من کنترل عصبانیت بود
من رو یک آدم عصبانی مپندارید :)
در اوووج عصبانیتم ممکنه یه جیغ خفه بزنم و برم تو اتاقم و ضربه ی آخرمم در رو محکم ببندم
خب من چکار کردم
اولا زوم کردم رو عصبانیتم
یعنی چی؟؟
۱)یعنی اینکه دقت کردم در روز چند بار عصبانی میشم؟
۲)به چه علت عصبی میشم ؟
۳)و آیا عصبانی شدنم ارزشش رو داره ؟
جور دیگه بخوام براتون بگم ،اینه که خب مثلما ماها خیلی وقت ها تصمیم گرفتیم فضیلت های اخلاقیمون رو گسترش بدیم و رذیلت های اخلاقیمون رو کاهش ولی اینکه فقط روی یکی از اخلاق هامون فوکوس کنیم و سعی داشته باشیم اول اون رو برطرف کنیم بعد به سراغ چیزهای دیگه بریم شاید اتفاق نیفتاده باشه :)
حالا این کار ۱)هم باعث میشه توجهمون بالا بره
۲)شناختمون نسبت به خودمون بیشتر بشه
۳)و کم کم باعث میشه یجورایی از خودمون خجالت بکشیم از این عصبانیت ها و دیگه نتونیم به خودمون دروغ بگیم و یا زیادی به خودمون خوشبین باشیم :)
و کار دومی هم که کردم این بود که مدام به خودم تلقین کنم که من فرد بسیار بااعصاب و آرومی هستم
همین تلقین زیاد (طبق یک حدیث امام علی ) خیلی تاثیر خوبی داشت :)
و جوری شد که حتی اطرافیانم هم به این موضوع واقف شدن که خیلی فرد آروم تر و ریلکس تری شدم :)
مورد بعدی رابطه با خدای خودم بود
ماها طبق اعتقاداتی که داریم و این اعتقادات در گرو مذهبی بودن یا نبودن نیستن
بلکه مطمئنم هممون معتقدیم که اون ارامش حقیقی جز با ارتباط واقعی و بیشتر با خدای خودمون بدست نمیاد
خب من اومدم و فکر کردم که برای رسیدن به این ارتباطه چکاری انجام بدم؟
اومدم و روایات رو خوندم و دیدم بیشترین توصیه ای که کردن خوندن نماز شبِ،منم چندبار امتحانش کردم ولی نتیجه دلخواهم رو نگرفتم مثل باقی نماز ها مرتب حواسم پرت میشد
خب ولی من یچیز جدید رو فهمیده بودم اونم حس و حال مناجات با خدا در دل تاریکی شب :)
و اومدم و شروع کرد به حرف زدن با خدا
حرف های معمولی و چاق سلامتی :)
البته کم کم هدف دارش کردم مثلا ی فراز نهج البلاغه میخوندم و راجبش فکر میکردم
یا یک ایه قران ، یک بیت مولانا و خیلی چیزهای دیگه
خب حالا مدل فکر کردنم رو هم تغییر دادم
یعنی مثل همیشه نبود ک فکر کنم،بپرسم،سرچ کنم بلکه ...(تو یک پست دیگه میگم)
و این مدل ارتباط برقرار کردنه برام تبدیل شده بود به یک قرار عاشقانه با معبودم:)
نتایج بعدی روهم مخصوصا ورزش توی پست دیگه میگم
این دیگه خیلی طولانی شد
ببخشید:)
عالیه دختر
جالبه هر کی یه جوری نگرش به این چالش داره😊