قلب
گفت : چجوری آدم ها رو میبخشی؟!
گفتم : قلب من مثل خاک !
روی خاک اگه پا بذاری، حتی اگه لهشم کنی؛ فقط به یه نسیم نیاز داره تا دوباره مثل حالت اولش بشه!
ولی قلب تو مثل یه درخت میمونه؛ اول بذر نفرت رو توی قلبت میکاری و این بذر کم کم شروع به ریشه زدن میکنه و قوی و قوی تر میشه
گفت: ترجیح میدم مثل یک درخت قوی باشم تا مثل خاک پست و بی ارزش!
گفتم: اختیار با خودته، ولی حواست رو به دو چیز بده!
اول اینکه، مواظب باش اون ریشه های نفرت، اونقدر قوی نشن که قلبت رو مچاله کنن؛ چون قلب مچاله شده مساوی با مرگه!
دوم اینکه، خاک از درخت قوی تره، چون بدون خاک، وجود درخت معنی پیدا نمی کنه
همونجوری که بدون آدم های بخشنده ( خالق بخشنده) جهان معنی پیدا نمی کنه!
+ مکالمات شبانگاهی بین خودم و خودم!
+ جناب نادر ابراهیمی عزیز اومدن و با یک نگاه عاقل اندر سفیه گفتن: چی برای خودت میگی؛ چرا تعاریف رو عوض میکنی
گوش بده بچه جون
قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانهیی از محبّت نشاندی، خرمنها بر خواهی داشت.
نویسنده ی محبوبم، شما درست میگین ولی خب این لزوما به معنی این نیست که من اشتباه میگم!
+ قلب شما چه مدلیه!؟
خاک