پول یعنی..
+ اصلا پول یعنی خوشی ، زندگی، عشق و حال
بی پول که باشی یعنی مدام تحقیر بشی، یعنی استرس های وسط ماه ، یعنی خاک کردن ارزوهات
- عزیزم همه چی پول نیست، میشه...
+ فائزه، بس کن توروخدااا
از این شعارها دست بردار
من اگه پول داشتم دیونه بودم برم دفتر امام جمعه و بگم این برگه رو امضا کن برای شهریه خوابگاهم می خوام تخفیف بگیرم
و اون پیرمرد خرفت بگه برو با پدرت بیا
و بهش بگم من نمی خوام پدرم شرمنده بشه که تنها اومدم
و اونم بگه نمیشه خانوم ، وقت ما رو نگیر
اگه من پول داشتم نمیرفتم پیش مسئول خوابگاه و مجبور به خواهش بشم و نهایت دلش برام بسوزه و صد و بیست هزار تومن تخفیف بده
اگه من پول داشتم سر کلاس استاد جعفری،وقتی که گوشیم زنگ خورد و استادگفت باید برای همه بچه ها بستنی بخری ، یهو رنگم نمیپرید و ۱۰۰تا صلوات نذر نمیکردم که استاد پشیمون بشه و وقتی از پله ها داشتیم میومدیم پایین ،سرم گیج بره و همه پله ها رو بیفتم و درد پام یادم بره و خداروشکر کنم که نیاز نیس بستنی بخرم...
- سحر گیان ،اروم باش رفیق
خودت همین چند وقت پیش گفتی سارا رو ببین، با این همه پول ، حسرت اینو داره که یبار کل خانواده دور هم جمع باشن ,گفتی خداروشکر که ما حتی صبحا موقعه صبحانه ، چاییمون رو با صدای خنده های هم شیرین میکنیم
شبم بازم بابا با اینکه اهل شام خوردن نیست ولی میاد میشینه سر سفره و واسه اینکه بیکار نمونه برای مامان و ما لقمه میگیره
+ اره من بودم که گفتم، ولی ماها زیر این خط فقر روزگار
توی یک بیابون وسیعیم که تک و توک درخت های کم جونی هست برای اینکه جون ندیم
و اون مایه دارها ، توی یه جنگل بزرگن که گهگاهی بین دو شاخه درخت فاصله هست و افتاب نیمه داغ برای لحظه ای اذیتشون میکنه
فرق ما اینه ...
.
سحر رو بغل میکنم و میزارم تا گریه کنه
میدونم دختر قویه ،اینقدر قوی که فردا صبح وقتی باباش بهش زنگ بزنه و بگه دخترم پول نمیخای؟!
یه نگاه به کیف پول خالیش بندازه و با خنده بگه نه بابا جون ، مگه نمیدونی دختر مهندست پولش از پارو بالا میره
و بابا ی ماشالله به دختر مهندسم بگه و با کلی دعای خیر خداحافظی کنه
فعلا با این وضعیت اقتصادی همه زیر خط فقر ان...