زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

قضاوت نکنیم

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۸ ب.ظ

ژاله
هم اتاقی سال دومم بود
ی دختر کردستانی
لاغر اندام 
و همیشه با ارایش غلیظ
ژاله دختر‌خوبی‌بود
مهربون بود و همیشه غذا زیاد درست میکرد که بقیه هم باهاش بخورن 
 ولی اخلاق های عجیبی داشته
مثلا اصلا دوست نداشت بره خونه 
 به هیچ وجه با کسی عکس‌نمینداخت 
و خیلی زود عصبی میشد
یبار یکی از بچه ها عکسی گرفت ک ژاله هم توی کادر افتاده بود
ژاله گف‌پاکش کن ولی دختره قبول نکرد
ژاله هم موهای دختره رو چنگ زد و میکشید
به زور نجاتش دادیم...
اون دختر رفت و همه جا گفت که این دیونه اس..
به خاطر همین اخلاق هاش دوستای کمی داشت..
ولی کم کم به ژاله نزدیک شدم
بهم اعتماد کرد..
خیلی طول کشید ک داستان زندگیشو بهم گف
گف که با پدر و مادر و سه تا از خواهراش زندگی‌خوبی داشته ولی پدرش ارزو داشته که یک پسرم داشته باشه
مادرشم میره پیش یک دعا نویس و بهش میگه کاری کنه که پسردار بشه..
توی سن بالا مادرش حامله میشه و پسردار
ولی کم کم متوجه میشن که رفتارهای پسرشون عادی نیست
برادرش تشنجی بوده ،تنش های عصبی داشته
بیخود و بی جهت بقیه رو میزده
الان برادرش ۱۶سالشه و تقریبا هر روز مادرشو میزنه...
مادری که افسردگی گرفته..
پدرشون ماشین سنگین داره و خیلی کم خونه میاد
یعنی اصلا دوست نداره که خونه بیاد!
و خود ژاله قرص مصرف میکنه..
ژاله عاشق درس خوندن بوده...
شاگرد زرنگی هم بوده...
پدر تقریبا همه ی دارایشو برای درمان پسرش هزینه کرده
ژاله برای اینکه بتونه قلمچی ثبت نام کنه گردنبندشو میفروشه ..
همه ی رویاش این بوده ک شهر دیگه قبول شه و نجات پیدا کنه
قبول میشه ولی سال اول دانشگاه ..ی پسر گرگ صفت پیدا میشه و ادعای عاشقی میکنه..
ژاله دل میبنده ..
پسره پیشنهاد رابطه ... میده
ژاله قبول نمیکنه و پسره تهدید میکنه عکساشو پخش میکنه
ژاله دوز قرصاش میره بالا و ...
ژاله میگفت و اشک میریخت‌..
ژاله بد نبود
ژاله قلب بزرگی داشت که برای محبت کردن افریده شده بود 
ولی برای باقی موندن این محبت نیاز به جنگیدن داشت...
.
بیاین قضاوت نکنیم...
تو بجای کسی نیستی..
تو فقط میتونی خودت رو قضاوت کنی ..

 

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۸
Faezeh

نظرات  (۹)

زیبا بود😞😞

پاسخ:
حقیقت داشت..
یک حقیقت تلخ

:(((

پاسخ:
🌹

...!

امان امان از حرفا و قضاوت ها ...!

پاسخ:
کاش همه تلاش کنیم که این کار رو نکنیم

۱۸ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۲ مهدی ­­­­

خیلی پست خوبی بود ممنون.

پاسخ:
خواهش میکنم آقا مهدی 🌹

قضاوت نکردن سخته :(

پاسخ:
اره واقعا سخته
من اوایل با دوستم یه قراری گذاشتم ک هروقت من قضاوت کردم اون بهم تذکر بده
و بالعکس 
اوایل تذکر ها زیاد شد
بعد فک کردن قبل از اینکه حرفی بخوام بزنم زیاد شد 
بعد هم که به حداقل رسید
امیدوارم روزی برسه که هیچ قضاوتی نکنم:)
۱۸ تیر ۹۹ ، ۲۰:۳۳ کریمه کریمی

آخی...😢

پاسخ:
🌹

چقدر زندگی سختی داشته :(

 

پاسخ:
اوهوم
متاسفانه گوشیم رو ک عوض کردم‌شمارش پاک شد و  خبری ازش ندارم
چندوقتیه خیلی به یادشم

یادمه دبستان یه همکلاسی داشتم کرمانشاهی بود خیلی دختر مهربون با معرفتی بود، ولی بعد که از استان ما رفتن دیگه هیچ شماره ای ازش نداشتم دنبال شماره اش هم گشتم ولی به هیچ خبری ازش نرسیدم 

پاسخ:
ببخشید چکاوک جان من دیشب خوابم برد:)
این بیخبری ها خیلی بده ..
ادم گاهی واقعا دلش تنگ میشه

ساعت 2شب بود چرا میگی ببخشید 😅 وقت خواب دیگه من بیدار بودم

پاسخ:
اره تازه یعنی دو شب برا من خیلی دیره😅

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">