این داستان: فحش
-فائزه!؟
+هوم!؟
-هوم و کوفت (بوووق) خب بگو جانمی، فدات بشمی ،چیزی
- بله جانم به قربانت ؟؟
+میگم از نظرت من اشتباه میکنم؟
- راجب!؟
+ که با تو خل و چل ، کودن، روانی ( بوووووق) مشورت میکنم و در کمال تعجب و بدبختی همیشه حق با توهه!؟
-😑
+ دوست دارم (بوووووووووووق)🤯
- بوق
.
.
بله یه همچین دوستانی ما داریم
اون (بووق ها) سانسور واجب بودن، نه مثل سانسور های تلویزیونی مکروه!
نمیدونم کدوم ادم ... فحش رو اورد جز فرهنگ لغت زندگی خوابگاهی
و تعجبم از خودمه که چجوری ۴ سال مقاومت کردم که اینقدری تاثیر نپذیرم که بتونم تو خونمون ۴ کلمه حرف بزنم:/
پیام اخلاقی: گاهی یه حرکت های کوچیکی تو قشنگ تر کردن زندگیمون خیلی نقش دارن
مثلا من جلو اسم مخاطب هام بارز ترین ویژگی های مثبتشون روهم نوشتم
مثلا اجی مهربونم، زهرا خنده رو ، حورا خوشکلم
از یه استادم که بدم میومد جلو اسمش نوشتم استاد یعقوبی پاس کن
چون خیلی راحت میندازه خواستم تلقین کنم ک پاس میکنه و جوابم داد :)
- اصلنم پیام اخلاقی و متن نامرتبط نبودن:/
متن شیرین و دوست داشتنی، پیام اخلاقی آموزنده و عالی
چی بهتر از این؟ :)
الان این آهنگ دوباره تو مغزم پلی شد :/ معمولا تا چند روز هم از سرم و زبونم نمی افته :/