نوشته بود، آدم‌های غریبه‌ای که در خواب‌هایمان می‌بینیم درواقع خود ما هستیم، بخش‌هایی از خودمان که به شکل و شمایل یک انسان درآمدند.
به خواب‌هایم فکر کردم، به قاتل ناشناسی که چندین شب، دنبالم می‌کرد، به غریبه‌ای در خیابان که وقت فرار، دستم را می‌گرفت و نجاتم می‌داد. به چهره‌های ناآشنایی که دور هم نشسته بودیم و بهم شیرینی تعارف می‌کردیم.
به خودم فکر کردم، به قاتلم و به نجات دهنده‌ام.
و سوالی عجیب که چرا خودم را در خواب‌هایم نشناختم..؟

sormeeiiii@