زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

دخترها که کار نمی‌کنند

جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۳۰ ب.ظ

اولین باری که خواستم خودم پول دربیارم دانشجو بودم
نه نه
اولین بار ۶ سالم بود
حسین همسایمون یه کارتن پفک گرفته بود و کنار خیابون می‌فروخت
ساعت ۳ظهر که داشتیم تو گرمای هوا دوچرخه سواری می‌کردیم  پولی که از فروش پفک‌ها درآورده بود بهم نشون داد و گفت ببین ۵ هزااار تومن شدن
گفتمش منم می‌تونم کمکت کنم ؟
گفت دخترها که کار نمی‌کنن ولی اگه میخوای برات بستنی بخرم
منم غرور دخترانم جریحه‌دار شد و سریع رکاب زدم سمت خونه
توی خونه هیچ جوره نتونستم مامان رو راضی کنم
منم یواشکی ۵ هزار تومن پول برداشتم و رفتم چندتا پفک خریدم
و اوج دور شدنم رفتن به خیابون پشتی بود:)
بعد نیم ساعت یه پسر بچه اومد و یدونه پفک ازم خرید
چشام از خوشحالی برق میزد
سواد نداشتم قیمت روی پفک رو بخونم ولی از سکه‌ای که توی دستم بود داشتم بال درمیاوردم
همون لحظه بود که داداشم از راه رسید و با دعوا بردم خونه
اون سکه تا مدت‌ها توی بالشتم بود
مهم‌ترین دارایی زندگیم
گذشت و من یه دختر بچه ی ۱۱,۱۲ساله بودم
یه انشا نوشتم و برای رادیو فرستادم
نفر اول شدم و جایزه یه سفر مشهد بود که نرفتم
ولی بعد از اون فکر کردم که شاید با نوشتن بشه پول درآورد
نوشتم و نوشتم و نوشتم
معمولا از معلم گرفته تا بچه‌ها مشتاق بودن انشاهام رو بخونن ولی خب جز جایزه هایی مثل مداد و دفتر
پولی دیگه ازش درنیوردم
سال‌ها بعد توی دانشگاه تایپ چند پایان نامه رو قبول کردم
من چشمام به صفحه‌ی مانیتور حساسه ولی هر روز چندین ساعت برای تایپش وقت می‌ذاشتم
جوری که چشام قرمز می‌شدن و اینقدر خیس می‌شدن که دیگه قادر به تایپ نبودم
دستمزدم  ۱۶۰ هزار تومن شد
۸۰ تومنش رو یه مانتو خریدم ۲۰هزار تومنش رو پول سلف دانشگاه
شیرینی برای بچه‌ها..بقیشم خرجای روزانه
ولی چیزی که مهمه اینه که اون مانتوی ۸۰ هزار تومنیم رو هنوز دارم
بعدش وارد کارهای زیادی شدم
از عکاسی تا مرغ داری!
برای داشتن هر شغلی جنگیدم!
ولی هیچ کدوم شغل ثابتی برام نشدن
با د خیلی راجب شغل صحبت کردم
بهش گفتم که برام مهمه یه خانوم شاغل باشم
بهش گفتم که شاغل بودن از نظرم منافاتی با مادر بودن ندارد
بهش گفتم که اگه یه مادر یه ساعت مفید با بچه‌اش وقت بذاره و خوش بگذرونه بهتر از مادریه که صرفا فقط کل روز حضور فیزیکی پیش بچش داره
بهش گفتم کمر خم می‌کنم پیش مادرای خانه‌دار ولی من نمی‌تونم صرفا خانه‌دار باشم
بهش گفتم عاشق داشتن هدفم
عاشق استقلال
عاشق باهم ساختن
و خوشبختانه د نگفت دخترها که کار نمی‌کنند
الان  در سن ۲۵ سالگی شروع راه معلمی هستم
و تو مدرسه‌ای کار می‌کنم که هر دو هفته با بچه‌ها چیزی درست می‌کنیم و میفروشیم و اون ذوق رو توی چشمای تک تک شون می‌بینم
الان در سن ۲۵ سالگی همزمان شریک کاری د هستم و با هم ریسک‌های خطرناک می‌کنیم :)
ولی روزی اگه دختردار بشم
اگه توی ۶ سالگی‌ خواست بره پفک بفروشه
اولین پفک رو خودم ازش می‌خرم :)
 

موافقین ۳۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۲۸
Faezeh

نظرات  (۱۹)

:")))

پاسخ:
:)

بنظرم کسایی که کار میکنن و با دنیای واقعی بیرون سر و کار دارن، میتونن تصویر واقعی تری از دنیای بیرون برای بچه هاشون به نمایش بزارن و بهتر آماده اشون کنن برای زندگی واقعی.

پاسخ:
بله درسته یه درکی که جز با تجربه کردن به دست نمیاد
ولی خب واقعا تشخیص اولویت‌ها و به اندازه‌ی کافی وقت گذاشتن برای هرکدوم از مسئولیت‌ها خیلی مهمه

احسنت 

همیشه به این فکر میکردم که از یه سن خاص، پول 

درآوردن رو تو برنامه بچه‌م بزارم 

پاسخ:
خیلی مهمه
اینجوری هم متوجه زحمت پدر و مادرشون میشن هم قدرشو میدونن و هم متوجه استعداداشون میشن
اتفاقاتی جالبی پیش اومد که خانواده هایی هم که مخالف اینکار بودن قانع شدن و استقبال کردن :)

درووووددددد

پاسخ:
:))
سپاااس

البته بنظرم هر آدمی روش خودش رو داره برای زندگی. مثلا مادر من خونه دار بود و راضی هستم از چیزی که یاد گرفتم. پدر و مادر دو نیمه ی آدم رو تشکیل میدن و مثلا مادرم همیشه تو خونه بود، پدرم خیلی رو کارش متمرکز بود. الان من شدم یه آدمی که خیلی رو کارش متمرکزه و بیشتر خونه ای هست. شبیه گربه که تو خونه دوست داره بمونه تا سگ که دوست داره بیرون بره. بنظرم تاثیر داره. نمیدونم. 

پاسخ:
بله کلا نمیشه گفت مادر خانه دار خوبه یا شاغل
هر کدوم اگه درست رفتار کنه خیلی هم خوبه
مهم همون شخصیت هر انسانی که متفاوته
من اگه کار کنم خودم حس بهتری دارم و این حس رو به اعضا خانواده هم انتقال می‌دهد
گرچه مادری هم که خانه دار بنظرم اطلاعاتش رو باید در زمینه ی مسائل اجتماعی خیلی بالا ببره
ولی باز هم بنظرتون کسی که صرفا مشوق خوبی باشه بهتره یا کسی که خودش مسیر رو درک و لمس کرده و توی این راه همراهته..

ایشالله معلمی برکت بده به زندگیت.

پاسخ:
ممنونم از این دعای قشنگ سما جان
خدا به زندگیت نور بپاشه:)

به هزار و یک دلیل کاملا با این یادداشت مخالفم ...
ولی چون طعم شیرینی داشت به نظرم بهتره مخالفتم رو برای خودم نگه دارم و براتون آرزوی موفقیت کنم و فقط بگم خواهش میکنم اقلا برای بچه تون تا 10 -15 سالگیش یه مادر 24 ساله باشید و بعدش برید سرکار!

پاسخ:
فک کنم رای منفی هم دلتون نیومد که بدید :)
من هدفم از این پست این نبود که خانم ها حتما شاغل بشن 
من فقط گفتم آدم دنبال علایقش بره
الان توی مدارس ابتدایی ۹۰ درصد معلم ها خانم هستند حداقل توی شهر ما
میدونید چرا؟
چون خانم ها صبر تحمل حوصله  و خلاقیت بیشتری دارن
و می‌تونند دانش آموزان خوبی تربیت کنند
ولی اگه همین معلم با کار بیرون نمی‌تونه به زندگیش برسه خب درست نیست
الان هم مخالفید؟

اول اینکه امیدوارم همیشه هم در معلمی و هم در شراکت و کلا زندگی موفق باشید.

و اینکه کلا آدم باید دغدغه یه چیزی رو داشته باشه تا بتونه اونو بپذیره و باهاش موافقت کنه، وگرنه اون کارو اصلا بیهوده می‌بینه.

خیلی وقتا بدون اینکه خودمونم بدونیم این رفتارو داریم.

پاسخ:
خیلی خیلی ممنونم بابت این دعای خوب :)
همچنین :))
بله خودمم خیلی وقتا این رفتار رو دارم 
ولی خب واقعا درست نیست
اگه بپذیریم که هممون انسانیم با دغدغه ها و علایق متفاوت راحت تر کنار هم زندگی می‌کنیم :)

دانش‌آموز بشم معلمم میشی؟! :")

پاسخ:
ما باید بیایم شاگردی کنیم :))
وی خجالت می‌کشد و همزمان قند در دلش آب می‌شود :)
۲۹ آبان ۰۰ ، ۱۵:۵۷ یاس ارغوانی🌱

مستقل شدن و اون پولی که به عنونا دستمزد به دست میاری حتی کم اینقدر خوب و پر برکته برای آدم که نگم :*)

ان شاءالله همیشه طعم رسیدن به رویاهاتو بچشی:*)

پاسخ:
واقعا همینطوره
مخصوصا اگه همراه با علاقه باشه :)
مررررسی یاس ارغوانی جااان :))
هزار برابر قشنگ‌تر از دعات رو خدا بهت بده :)
۲۹ آبان ۰۰ ، ۱۶:۵۶ فاطمه ‌‌‌‌

از این فعالیتی که تو مدرسه داری خوشم اومد که چیزی می‌سازین و می‌فروشین :) حس خوبی داشت این پست :)

پاسخ:
:) 
البته تا الان به خانواده و فامیل خودشون فروختن
وقتی حضوری بشه قراره نمایشگاه بزنیم داخل مدرسه تا بهتر لمس کنن :)
ممنون که خوندی
+ اولش اینقدر غرق شدم تو دنیای کودکی کارتن رو‌ نوشتم کارتون:/

بنظرم اگه مادر بخواد بچه رو از صفر تا صد ببره خیلی خودخواهیه چون یک نفره. بنظرم مادری بهتر عملکرده که بچه رو یه جوری بزرگ کنه که از ۰ تا مثلا ۲۰ بره و بعد از ۲۰ آدماده ی پذیرش توسط اجتماع باشه. که آدمای دیگه بزرگش کنن. تا جایی که جای مادر پر باشه کسی نمیاد ولی اگه مادر از خود گذشتگی کنه و جای خودش رو خالی کنه، خود جهان هستی جاش رو پر میکنه.

بنظرم تنها نقش پدر و مادر اینه که روش برخورد با آدم بزرگ ها رو به آدم یاد بدن، نه کنترل کنن.

پاسخ:
نه نه منظورم اصلا این نبود
ببینید یه مادر باید بدونه چاقو خطرناکه
می‌تونه این رو با بچش بیان کنه با هر آموزشی که بلده 
ولی اگه بچه اصرار کرد یا توجهی نکرد خب دیگه اشتباه خودشه و مادر نباید مدام کنترلش کنه
اصلن بزرگترین ظلم پدر و مادر کنترل کردن بیش از اندازه بچه هاست
مثلا توی مدرسه اگه بچه ای وسیله ای جا بذاره ما بهش نمی‌گیم تا خودش متوجه بشه و بعداً بیشتر مراقب وسایلش باشه در صورتی که خیلی از والدین اعتراض کردن که یعنی حواستون به بچه ها نیست!؟ درصورتی که این باعث میشه همیشه متکی به بقیه باشه
پس هم از خودگذشتگی بیش از حد و هم کنترل بیش از حد اشتباهه
راجب خط آخرتون بله کاملا درسته 
ولی به عنوان مثال مادری که تجربه فضای مجازی نداره لااقل باید ازش اطلاع داشته باشه
که می‌تونه چه خطراتی به بچش وارد کنه
چیزی که امروزه خیلی کم می‌بینم و متاسفانه بچه های کوچیک خیلی آزاد توی فضای مجازی مخصوصا اینستان و بچه ی کلاس چهارم ابتدایی چیزایی می‌دونه که دچار توهمش می‌کنه به نوعی! 
یک مقدار شرایط جامعه تغییر کرده!
نمی‌دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه
درکل ببخشید خیلی توضیح دادم

قول میدم منم بیام پفک بخرم

پاسخ:
از دخترم؟ :)))

یک سوال:

مثلا چه چیزایی درست می‌کنین و چجوری می‌فروشین؟ 🤔

 

در رابطه با خودِ کار کردن خانوما یک نفر برای ازدواج بهمون توصیه کرده بود و می‌گفت که یک خانوم این حق رو داره که کار بکنه و اینکه سعی کنین خانومی رو برای ازدواج در نظر بگیرین که تمایل به کار کردن در محیط بیرون رو داشته باشه. صرف نظر از اون جنبه‌ی مالی که در نظر بگیریم مهم نباشه ، خود اون زن با دنیای بیرون ، روزانه در ارتباط هست و این باعث می‌شه که آپدیت و به روزتر باشه نسبت به کسی که خانه‌دار هست و محیط خونه رو ترجیح می ده ...

پاسخ:
خب هر پایه متفاوته
از درست کردن دوغ و تسبیح گلی و انواع ترشیجات و مرباها گرفته
تا ساخت ربات و اسباب بازی و یا لوازم چوبی
که خب برای خریدار هم فعلا فقط خود مدرسه و خانواده ها هستن
ولی با حضوری شدن برنامه داریم که فروش رو جدی تر انجام بدن :)

البته یک مطلبی جدیدا مد شده که مردها ترجیح میدن خانم شاغل بگیرن که کمک مالی داشته باشن
در صورتی که این نگاه اشتباهی هست
زن وظیفه ای ندارد که بخواد هزینه ی زندگی رو تامین کنه :)
و مورد دوم هم خب حداقل چیزی که درنظر بگیریم یک خانم شاغل باید روابط اجتماعی قوی تری داشته باشه 


اگه امکانش هست ، بعدا بیشتر در رابطه با فروش این موارد در روزانه‌نویسی‌هاتون بگین هم ممنون می‌شم. باید جالب باشه ...

البته فکر نکنم پسرا ترشی و مربا دوست داشته باشن ، مثلا کاردستی و یا همچین چیزایی می‌تونن مناسب باشن.

پاسخ:
بله چشم حتما :)
اگه بیان یاری بده عکس هم میذارم:)
بستگی داره توی چه رده‌ی سنی باشن پسرای دوم ابتدایی پارسال کیک درست کرده  بودن و فیلمشو دیدم حسابی بهشون خوش گذشته بود 
۰۵ آذر ۰۰ ، ۲۱:۱۸ منور الذهن

سلام به شما

خوش به حال شاگرداتون:))

پاسخ:
سلام:))
ممنونم بیشتر خوش به حال من 

چقدر قشنگ :)

پس شما هم خانوم معلمین:) 

پاسخ:
:)
لحظاتت قشنگ الهی :)

چقدر خوش‌حال و مفتخر شدم که از وقتی برگشتم اولین پستی که خوندم برای اینجائه و چه خوش‌حال‌تر و سرافرازتر شدم که این مطلبه. خوش‌حال بخاطر اینکه کاری رو انجام میدم که مثل کار فائزه بانوئه و مفتخر بخاطر اینکه من هم مثل هر دختری این دروغ رو نه تنها شنیدم بلکه ثابت کردم :)

همیشه و همیشه موفق باشی بانو جان💛

پاسخ:
آخه من چی بهت بگم فاطمه جان
این لبخندی که با این کامنت بهم هدیه دادی رو با چی جبران کنم
خدا این مهربونی که بهت داده الهی روزبه روز بیشترش کنه
و آدم‌های مهربون زیادی رو سر راهت بذاره:)

دقیقا منم این مسیر و طی کردم...

الان تو راه دکتر شدنم ان شاءالله

پاسخ:
به به چقدر خوشحال شدم نظر شما رو توی وبلاگم دیدم :)
ان‌شاءالله همیشه موفق باشید :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">