زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

زندگی من و تو - قسمت اول

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۰۳ ب.ظ

توی پست‌هایی با عنوان « زندگی من و تو » می‌خوام تجربه‌هام و مطالبی که از زندگی مشترک میدونم؛ براتون بگم
بله من باید در برابر بزرگان مجلس درس پس بدم :)
ولی خب این مطالب  اگه حتی به درد یک نفر هم بخوره، باعث خوشحالیه
خیلی‌ها پرسیدن، چیشد که تصمیم به ازدواج گرفتی؟
خب داشتم ترشیده می‌شدم مامانم شوهرم داد :)
نه جدا از شوخی حس می‌کردم به اون درک از زندگی رسیدم که بتونم یه ادم رو با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاش دوست داشته باشم.
به اون شناخت نسبی از جنس مرد رسیدم
به اندازه‌ی کافی از مجردی و بودن با دوستام کیف کردم ( بعدا این رو توضیح میدم)
یه خلا حس می‌شد تو زندگیم
نه لزوما خلا عاطفی
به ینفر احتیاج داشتم که بتونم قدم‌های بعدی رو باهاش بردارم. ینفر که اگه خسته شدم، بتونه من رو هل بده و برعکس ( در زمینه کاری، مذهبی، عاطفی، فردی، اجتماعی و همه چیز)

به قول شمس:در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی, نمی توانی حقیقت را کشف کنی فقط در آینه انسانی دیگری است که می توانی خودت را کاملا ببینی.

به یک ثبات شخصیتی رسیده بودم
تو تصمیم گیری‌هام کاملا مستقل شده بودم
تونسته بودم نتیجه‌ی اشتباهاتم رو بپذیرم و گردن شخص دیگه‌ای نندازم ( توضیح: اصولا افراد وقتی توی کاری شکست می‌خورن یک مراحلی رو طی میکنن که شامل
۱) عصبانیت ۲) مقصر دونستن دیگران ۳) احساس سرخوردگی ۴) ناراحتی و افسردگی ۵) پذیرش اشتباه ۶) تلاش مجدد
خب حالا اگه همه ی این مراحل (تازه برای برخی مرحله‌ی ۵ و ۶ وجود نداره ) خلاصه بشه فقط در مرحله‌ی ۵،۶ چی میشه؟
نمی‌تونم ادعا کنم این مدلی شدم ولی تلاشم همین بوده لااقل خیلی کم اتفاق می‌افته که کسی رو مقصر بدونم

به این درک رسیده بودم که آدم‌ها خوب مطلق نیستن و قرار نیست در تلاش باشم که با همسرم هیچ تفاوتی نداشته باشم ( مهم‌ترین کمک برای رسیدن به این درک زندگی در اجتماع و به خصوص خوابگاه )

و مهم تر از همه تلاش خیلی جدی برای شناخت خودم داشتم!
تا حالا هر وقت صحبتی اینجا داشتم، از لفظ قطعا استفاده نکردم
ولی الان می‌گم قطعا مهم‌ترین کار قبل از تصمیم به ازدواج شناخت خودتونه!
شما تا خودت رو نشناسی؛ نمیتونی تشخیص بدی که می‌خوای کنار چه کسی قدم برداری
نمی‌تونی تصمیم درستی بگیری
نمی‌تونی طرف‌مقابلت رو بشناسی
نمی‌تونی منشا اختلافات رو پیدا کنی
و مهم‌تر از همه نمی‌تونی اون‌ها رو حل کنی
اینجا چندین مثال به ذهنم رسیده که در زندگی واقعی خودم و اطرافیانم اتفاق افتاده ولی برای طولانی نشدن پست فقط به یک مورد اکتفا می‌کنم
نرگس، دختر دایی‌ام تصمیم به ازدواج با یک اقایی می‌‌گیرن و قرار می‌شه که توی مراسم نامزدی فامیل درجه یک برای اولین بار اقای داماد رو ببین ولی این مراسم بهم می‌خوره؛ چرا؟!
چون به گوش نرگس می‌رسه که آقا داماد خیلی زشته !
خلاصه نرگس‌هم میگه که باید دوباره فکرهاشو کنه و از غربیه و آشنا به نرگس‌مشاوره میدن تا اینکه مادر جنابعالی من رو برای مشاوره خصوصی می‌فرستن!
- نرگس تو چقدر تو زندگی حرف بقیه برات مهمه
+ اصلا برام مهم نیست،‌ مردم همه چی می‌گن
- یعنی مثلا‌ تاحالا نشده لباسی، کیفی، چیزی بخری و از نظرت خودت قشنگ باشه ولی وقتی بقیه ازش ایراد گرفتن دیگه اون رو نپوشی؟
+ هوم خب چرا تا حالا شده، زیادم شده ولی برای چیزای کوچیک اینجوریم،‌ این مسئله که فرق داره
- خب چرا تصمیم گرفتی با این اقا زندگی کنی؟
+ خب وضع مالیش‌خوبه، مهربونه، جربزه داره، خانواده‌ی خوبی دارن
- خب الان یعنی این ویژگی‌ها رو نداره؟
+ چرا خب داره
- پس چرا به شک افتادی؟
+ خودم برای چهره‌اش شک داشتم و الان که بقیه گفتن شک‌م بیشتر شد
- یعنی ظاهر برای تو از همه‌‌ی اون ویژگی‌هایی که گفتی مهم‌تره؟
+ نه!
خلاصه بعد از کلی حرف زدن،‌ نرگس قانع شد که حرف مردم خیلی براش مهمه!
- بنظرم باید جواب منفی به این اقا بدی
+ خب سعی می‌کنم حرف بقیه برام مهم نباشه
- عزیزم شما الان ۲۶ سالته، یه عمر این مسئله برات مهم بوده نمیتونی یه شبِ کاری کنی که برات مهم نباشه! نمیتونی ازدواج کنی به امید اینکه تغییر می‌کنی!
خلاصه دختردایی جواب منفی میده و در حال حاضر با اقای دیگه‌ای ازدواج کردن و راضی هستن :)
خیلی از اوقات ما معیارهای ازدواجمون چیزهایی هستن که برای دیگران مهم هستن نه خود ما، بخاطر همین باید اول خودت رو بشناسی، برای خودت اولویت بندی کنی، خط قرمز مشخص کنی تا بتونی نقاط ضعف و قوت خودت رو تشخیص بدی، تازه بعد از تشخیص دادن سعی کنی نقاط ضعفت رو برطرف کنی بعد به دنبال پیدا کردن این ویژگی‌ها در طرف مقابل باشی :)
این مسائل لزوما ربطی به ازدواج سنتی و غیر سنتی نداره. این مسائل نوعی مهارت در زندگی‌ان که برای هر شخصی از نظرم لازم و ضرورین :)

موافقین ۲۴ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۶
Faezeh

نظرات  (۱۳)

با این پست تازه به خودم اومدم گفتم واقعا من تو رو تاحالا لینک نکردم؟؟؟ ://

پاسخ:
واقعا در برابر اون عزیزانی که لینک کردی
جای وبلاگ من نیست
جدی میگم الی :)

اهم اهم باید بگم که اولین نفری هستین که میبینم تونست دلیل اینکه چرا میخواد ازدواج کنه رو واضح و مبرهن شرح بده ،به چند مورد از دلایل و حرفهاتون رسیدم اما میبینم هنوز راه درازی در پیش دارم ...

پاسخ:
این اهم اهم اول حس اینو بهم داد که پست‌م شبیه بعضی کارشناس‌های تلویزیونی شده که همش جمله پشت جمله ردیف می‌کنن :) 
ممنونم نظر لطفتونه
خب حقیقت از خیلی‌ها وقتی پرسیدم چرا میخواین ازدواج کنید؛ گفتن چون تنهاییم!
و همین علت نادرست باعث راه و انتخاب نادرست هم میشه!
از صمیم قلب ارزو می‌کنم در بهترین زمان به مقصد این راه دراز برسین :)

چقدر عاقلانه 😊 

خوشبخت باشین همیشه 😍

 

پاسخ:
خیلی ممنونمم :) با ارزوی بهترین‌ها برای شما
اصلا من هروقت کامنت شما رو می‌بینم ذوق می‌کنم
کلا هروقت مادر می‌بینم ذوق می‌کنم :)
( خسته نشین لطفا اگه دویست بار هم اینو بهتون گفتم )
۲۶ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۲۲ محمد منتصری

سوالم اینجاست تکلیف اون مردی که جواب منفی میگیره بخاطر ناتوانی اون نرگس خانم چی میشه؟ 

 

به هر حال تو جواب منفی تصور میشه که داماد مشکل داره معمولا.

 

پاسخ:
خیلی آسیب می‌بینه
من بشخصه خیلی براشون ناراحت شدم
ولی خب مسلما اسیبی که از این جواب نه بهشون وارد میشه خیلی‌کمتر از اسیب یک زندگی مشترک اشتباهه
واسه همین گفتم اولین مرحله قبل از هر اقدامی، شناخت خودتونه 
البته این شناخت خود توی‌ همه‌ی مراحل زندگی مهمه نه فقط ازدواج

سلام.به پای هم پیر بشید :))

یا شیخ باز هم از این منبر ها بزار 

خیلی خوب بود :))

پاسخ:
سلام
ممنون و مچکر و تنکیو وری ماچ و .. :))
نگران نباش من میرم رو منبر دیگه پایین نمیام 
فک کنم از سریال شهرزاد هم طولانی تر بشه :))
۲۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۲۴ فائز وصل بهش یه ح جیمی و کفشای کتونی! --

سلام :)

خوشبخت بشی انشاالله :))))

واقعا باید برم یه مدتی عزلت گزین کنم ببینم ازدواج اصلا کجای افکار مالیخولیاییمه ؟!

پاسخ:
سلاممم فائز وصل به ح و کفشای کتونی :)))
منم عاشق کفش کتونی‌ام :)
ممنونم مچکر تشکرات غلیظ :))
بله بله دعوتت میکنم به گوشه‌ی عزلت
فقط زیادی غرق این عزلت نشی، یجوری بری بتونیم درت بیاریم :))

مرسی دوست من 😍😍😍

وای چه حس خوبی 😍😍😍

چرا خسته بشم ذوق میکنم خوب ❤❤❤

پاسخ:
باعث خوشحالیه 😍😍😍🥰🥰💛🌻
۲۷ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۳ محمد منتصری

ببخشید ولی اینجوری فقط یه نفر آسیب می بینه اونم بخاطر اشتباه یک نفر دیگه. یه توضیحی چیزی حداقل باید به اون خواستگار داده میشد.

پاسخ:
نه هردو نفر اسیب می‌بینن!
ببینید منم دارم میگم که کار دخترداییم اشتباه بوده! اگه روی خودش شناخت داشت همون جلسه‌ی اول جواب رد میداد و نمیذاشت دلبستگی به وجود بیاد
ولی خب لااقل باز هم از یک جایی متوجه اشتباهش شد و جلوی اشتباهات بزرگ‌تر رو گرفت
بله خب باید توضیح داده بشه البته توضیحی که شأن طرف مقابل هم حفظ بشه
۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۴۶ سارا سماواتی منفرد

سلام

خیلی عالی (((-:

همینطوره تا خودت را نشناسی و ندونی چی می خواهی چطوری می توانی با یکی دیگه هم مسیر بشی و مشکلات را باهم در مسیر مقابل پشت سر بگذاری.

پاسخ:
سلام 
خیلی ممنونم :)))
تایید شما هم من رو مطمئن‌تر کرد :)
۳۰ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۵۲ هیـ ‌‌‌ـچ

چند روز پیش توی جمعی صحبت ازدواج بود، منم تقریباً چنین حرفایی رو زدم (جزییات دقیقش ربطی به بحثمون نداره، پس ازش می‌گذریم) و بزرگ‌ترِ اون جمع از من ناراحت شد، در حالی که به دفعات تو اطرافمون دیدیم کسایی که معلوم نبوده قبل ازدواج با خودشون چند چندن بعداً با همسرشون هم مشکل پیدا کردن و یا کارشون به جدایی کشیده یا زندگیشون تبدیل به یه چیز بی‌خود شبیه هم‌خونگی شده!

پاسخ:
خوشحالم که با من هم عقیده هستی
من هم شده از دستم رنجور بشن
و واقعا نمی‌تونم حرفی رو که از نظرم کاملا درسته بیان نکنم
و به خودم امید میدم شاید اون ناراحتی موقتی باشه
و شاید بعدتر بپذیرن :)

ممنون میشم به وبلاگ من هم سر بزنید و ممنون تر اگه دنبال کنید.

پاسخ:
بله چشم :)
۰۴ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۲۱ |•° ن.م °•|

و این چقدر خوب بود! منم به همین معتقدم! تا حالا ازروزی که این پست رو گذاشتی دوبار خوندم ولی نمیدونم چرا چیزی نگفتم! :)

میدونی فائزه ببخشید خیلی خودمانی حرف میزنم :) ولی پست هات به دل آدم میشینه انگار یه بخشی از حرفای ماست که یادمون میره بگیم وخوب بنویسیم:)

پاسخ:
خیلی ممنونم جانا :)))
من ولا خوشحال‌تر میشم خودمونی صحبت کنی :)
و واقعا ممنونم
لطف داری :))
به پای قلم شما نمی‌رسه :)
باعث افتخاره می‌خونی . از صمیم قلب می‌گم
۰۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۲۸ |•° ن.م °•|

😊

دیگه بزارم بگم واقعا شکست نفسی میکنی ❤️❤️

منم باعث افتخاره وبت رومیخونم واقعا:)

پاسخ:
نه واقعا
ممنونمم🌻💛🥰

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">