زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

سه مدل درد

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۱۶ ق.ظ

این رو‌ز‌ها زیاد راجب «درد» می‌خونم و پادکست گوش میدم
دوست داشتم که برداشت های شخصیمو بنویسم که البته نمی‌دونم چقدر درست یا غلطن
از نظر من سه مدل درد داریم:


۱ _  درد ناشی از اشتباهات خودمون
۲ _ درد و اندوهی که از طرف خداست برای امتحان ما
۳ _ درد ناشی از گوهر انسانیت !


درد مدل اول رو همه ی ماها تجربه کردیم؛ چون هیچ کدوم معصوم نیستیم. درد و رنج هایی که فقط بخاطر اشتباهات خودمون هستن، این مدل رنج ها درسته که باعث افزایش تجربه می‌شن ولی خب بیشتر باعث پسرفت هستن!

درد مدل دوم، دردیه که جز جدانشدنی از انسانه

قابله می داند که زایمان بی درد نمی شود. برای آنکه “تو”یی نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختی ها و دردها آماده باشی.

کتاب: ملت عشق

همین فهمیدن و دانستن نخستین قدم برای رسیدن به مرحله ی بعد
انسان تمام دارایی های با ارزششو از این مرحله شروع به بدست اوردن می‌کنه
اینجا « لقد خلقنا الانسان فی کبد» معنی پیدا می‌کنه

این تبلیغات و برخی علوم روانشناسی که سعی دارن راه های همیشه شاد بودن رو به انسان یاد بدن؛ دروغی بیش نیستن، این ها فقط باعث بیشتر شدن امار خودکشی و افسردگی میشن، در واقع یک چرخه برای پول دراوردن

البته که به قول نادر ابراهیمی:

من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمى‌کنم؛ چرا که مى‌دانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه
نمى‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمى‌دهد؛ امّا میدان دادن به آن را نیز هرگز نمى‌پذیرم؛
چرا که غم، حریص است و بیشترخواه
و مرزناپذیر، طاغى و سرکش و بَدلِگام.

کتاب: چهل نامه کوتاه به همسرم

یعنی که ما غرق شدن در رنج رو نمی‌خوایم؛ اون محصول حاصل شده از رنج رو می‌خوایم
که مواد اولیه اش همون رنج

و اما درد سوم، درد سوم مخصوص انسان های بزرگ
انسان هایی که متوجه شدن که خودشون اختیار رنج هاشونو دارن
متوجه شدن ارزش ادم ها به رنج هایی که انتخاب می‌کنن!
یک نفر می‌تونه انتخاب کنه که دردش حرف ها و قضاوت های دیگران و حبس کردن خودش توی یک زندان با دیوار های نامرئی باشه
یک نفر انتخاب می‌کنه رنجش عبور از این زندان و قدم گذاشتن توی راه انسانیت باشه. به قول جناب عطار
ذره ای دردم ده ای درمانِ من
زانکه بی دردت بمیرد جان من
جانم آلوده ست از بیهودگی
من ندارم طاقت آلودگی
ذره ای درد از همه آفاق به
در دو عالم یک دلِ مشتاق به

 

 

موافقین ۲۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۲
Faezeh

نظرات  (۱۸)

جالبه تاحالا اینجوری نگاه نکرده بودم :)

ولی اینکه مورد سوم مخصوص انسان های بزرگ هست رو شک دارم، من خودم ذهنیتم تا حدودی به همین شکل هست..توی پست آخرم هم دربارش گفتم..اما من همیشه تا نیمه راهش رفتم، یعنی رنج های کوچیک و بی ارزش رو گذاشتم کنار ولی سراغ رنجی که گفته شد نرفتم..شاید درک نیمه دوم مخصوص آدم های بزرگ باشه وگرنه هرکسی بدون اینکه عارف، بزرگ یا ... باشه میتونه این ذهنیت رو در خودش ایجاد کنه...

پاسخ:
خب چون شما هم ادم بزرگی هستی دیگه :)
ببین من خودم دارم سعی میکنم از حرف های دیگران ناراحت نشم و اگه میشم سریع فراموش کنم و ..
ولی مورد سوم فرق داره
مورد سوم خودش به استقبال درد میره 
مثل کسایی که درد فرهنگی دارن
درد نیازمند ها رو دارن
مورد سوم حرکت در راستای درد 
یعنی فهم + باور + حرکت و تلاش
۱۲ آبان ۹۹ ، ۰۶:۴۱ apollo ‌‌ ‌‌ ‌‌

عجب دیدگاه جالب و جذابی بود.

پاسخ:
ممنونم
البته فک کنم این چیزایی که من نوشتم فقط سرشاخه ها باشن ! 

جالب بود، دیدگاه های مختلف و قسمتهایی که خودتون بهش اضافه کردید روان ترش کرده :) 

پاسخ:
خب فک نکنم بقیه معتقد باشن که سه مدل فقط درد داریم 
و حقیقت نمیدونم چقدر درستن!
دوست دارم نظرات شما رو هم بدونم :) 
۱۲ آبان ۹۹ ، ۰۷:۲۸ 아일린❣️𝐸𝑁𝐺𝐸𝑁𝐸 ❣️

چیزی که شما نوشتین قابل فهم تره:)

در مورد اون کتابا هم، تا زمانی که درد و ناراحتی نباشه که نمیشه شاد بود!D:

پاسخ:
ممنونم :))
بله دقیقا

تاحالا از این دید به درد ها نگاه نکرده بودم!

پاسخ:
البته بین حرف و عمل فاصله زیاده ..
۱۲ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۷ پسـر زمـستان ツ

چه دید جالبی داره در مورد درد اول اگه از تجربه درست استفاده کنیم باعث پیشرفتمون میشه مگه نه ؟

میدونی با درد سوم وقتی خوندم ناخودآگاه یاد این جمله شهید رجایی افتادم "در جهنم جایی وجود دارد که با عذاب ۳۰ میلیون انسان برابر است آنجا جای من است وقتی که یک بله و خیر روی سرنوشتشان تاثیر می گذارد."

پاسخ:
بله، اصلا تجربه یکی از مهم ترین چیزهای زندگیه
ولی خب بهتر نیست بیشتر از تجربه های دیگران استفاده بشه!؟
چون برخی از تجربه ها بهای سنگینی دارن..
من با جمله شهید رجایی یاد فیلم Mr.nobody افتادم :)
۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۵:۱۸ آقایِ عینکی

درد اصلا چیز بدی نیست 

برخلاف دنیای مدرن که زندگی کردن رو فقط تو خوشی و خوشحالی میبینه 

باید درک کرد که زندگی‌مجموعه ای از شادی ها و غم هاست (درد هم اینجا زیرمجموعه غمه)د

بدون درد (شاید مورد سوم) یه چیزی تو زندگی کمه... 

این دردیه که باعث میشه از زندگیمون راضی بشیم. 

پاسخ:
بله کاملا درسته
من کاملا به این جملات ایمان قلبی دارم
ولی خب برای من بین حرف زدن و عمل کردن فاصله ی زیادیه
وقتی که درد ادم رو احاطه می کنه، خیلی سخته که با اغوش باز اون رو بپذیری

به نظرم درد ظاهری یک دسته‌ی جدا میتونه باشه. گاهی کسب تجربه هست گاهی هم بر اثر تجربه کم نمیشه و تغییری نمیکنه . 

مثلِ پاره شدن رباط صلیبی (مثال بهتره به ذهنم نرسید :) )

پاسخ:
درد ظاهری میتونه یا بر اثر اشتباه ما باشه
یا امتحان الهی!

نگاهت رو دوست دارم :)

پاسخ:
ممنون صنما جان :)

منم این روزا به خودم میگم درد مردت کرده آلا

آلا درد کشیده خیلی قوی تر و رشد یافته تره از آلا بدون درد...

پاسخ:
همه ی افرادی که به این نتیجه رسیدن 
یه پله از کسایی که نرسیدن جلوترن
و کسایی که برخورد درست با دردهاشون دارن خیلی جلوتر :)
امیدوارم آلا حال دلش همیشه خوب باشه :)
۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۴:۳۱ سارا سماواتی منفرد

تا حالا دردها را دسته بندی نکرده بودم اما بهشون نمره داده بودم که تو دسته اول و دوم قرار می گیرند

 

پاسخ:
چه جالب :) 
امیدوارم هممون نمره ی قبولی رو کسب کنیم :)

یاد inside out افتادم...

 

چه خوب نوشتی فایزه :)

پاسخ:
ا من ندیدمش 
مرسی سین دال جان 
میدونی دونفر تو زندگیم بهم میگن فایزه
یکی تو ، یکی یه دوست عزیز دیگه
از تنها کسایی که ناراحت نمیشم تازه لبخندم  میشینه رو لبم که اشتباه مینویسن شما دوتایین:))
۱۳ آبان ۹۹ ، ۲۲:۲۵ کلنگ همساده

چه زیبا توصیف کرده: " من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمى‌کنم؛ چرا که مى‌دانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه
نمى‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمى‌دهد؛ امّا میدان دادن به آن را نیز هرگز نمى‌پذیرم؛
چرا که غم، حریص است و بیشترخواه "

این که غم حریص است و بیشتر خواه را به تمام وجود در زندگی ام درک کرده ام.

پاسخ:
منم هم همینجور :)

انیمیشن خوبیه پیشنهادش میکنم :)

 

 

 

باور کن تقصیر من نیست

کیبورد لبتاپ اصلا ئ نداره. خیلی وقتها تو گوگل یک کلمه رو سرچ می کنم املای درستش رو بیاره بعد کپی پیست کنم بعضی وقتها بیخیال میشم

با گوشی اومدنی اما راحته

 

 

حالا اگه لبخند میشونه رو لبات از حالا همیشه فایزه بنویسم؟ :دی

پاسخ:
اره اره خوبه :)))
۱۴ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۴ محسن خطیبی فر

سلام

به نظرم پاسخ به این سوال که آیا می‌بایست به مقوله درد به عنوان یک مسئله نگاه بشه یا نه؟ در جهت گیری ما روی عکس‌العمل هر کدام از ما در مواجهه با وقایع اطراف و سپس تجربه زیست‌مان اثر می‌ذاره.

توضیح این‌که: اگر در فرآیند رسیدن به یک هدف (متعالی بودن اون هدف خیلی مطرح نیست این‌جا) درد بکشیم، دو دیدگاه مطرح می‌شه برای آدمی. نتیجه دیدگاه اول این می‌شه که آدمی درگیر درد می‌شه و رفتن و رسیدن رو فراموش می‌کنه و نتیجه دومی این می‌شه که آدمی درد رو می‌پذیره و تحمل می‌کنه و به راه‌ش ادامه می‌ده. البته قابل ذکره که این نگاه صفر و صدی تنها دو سر طیفی از عکس‌العمل‌های هر یک از ما آدم‌ها رو شامل می‌شه و بنابراین عکس‌العمل‌های هر کدام ما ترکیبی از این دو نگرش خواهند بود. پس این‌که بشود برای رسیدن به هدف، درد را تحمل کرد و یا درگیر درد ماند، تنها دو سر کنش ما در مواجهه با درد هستند. اما این‌که هر کدام از ما چند درصد را به کدام بخش اختصاص می‌دهیم، عوامل دیگری دارد که مجال گفتن‌ش در این‌جا نیست.

اما آن‌چه مقدم است بر بحث بالا، تشخیص درست درد است و این‌که آیا مسیر رسیدن به هدف مدنظر دردآور است یا که خیر؟ ب نظرم برای جواب به سوال اولی، تا جایی که می‌شود، هر انسان باید حسگرهایش را قوی و حساس نگه دارد تا درد را به هنگام و درست دریافت کند و اما برای شناخت دردهایی که در مسیر متحمل باید بشود صرف نظر از قدرت و قوت خویش؛ می‌بایست که از پیر طریقی که در آن گام برمی‌دارد تحفه‌ها برای خود بردارد.

پاسخ:
سلام 
خیلی ممنونم بابت این کامنت درست و مفید
اموخته ها و باورهای ما تاثیر خیلی زیادی روی عملکردمون دارن !
گرچه خیلی وقت ها تبدیل به عالم، بی عمل میشم ولی خب شاید اولین قدم همون درک درد باشه
درک چرایی درد!
درک اینکه درد چه بخوایم چه نخوایم وجود داره ، پس چه بهتر که سعی کنیم بپذیریمش
بعد از درک هم تشخیص و انتخاب اینکه چه دردی رو انتخاب کنیم معنی پیدا میکنه
شاید اصلا تعیین درصد و اولیت درست نباشه
شاید کنار هم این سه درد معنی پیدا کنند!
شاید..
۱۵ آبان ۹۹ ، ۰۹:۴۶ Javad Aligholizadeh

برداشت هاتون رو می پسندم به ویژه نقل قولی که از نادر ابراهیمی کردید و صد البته جناب عطار والامقام ...

دردها همواره با ما ها هستند از لحظه تولد تا مرگ ، با ما بزرگ میشن و با ما می میرن 

کاش روزی به قدرتی دست پیدا کنم که من دردهام رو انتخاب کنم نه اینکه اون انتخاب گر باشه ...

جالب نوشته بودید نیاز به تفکر داره ...

پاسخ:
خیلی ممنونم باعث افتخاره :)
شاید بعد از مرگ هم نابود نشن!
انسان اشرفه مخلوقاته، میتونه به قدرتی دست پیدا کنه که علاوه بر انتخاب درد، قدرت انتخاب همه چیز این خلقت رو به دست بگیره:)
یاد حدیث قدسی افتادم 
بنده من مرا اطاعت کن تا تورا مثل خودم قرار دهم، تا همانطور که من میگویم باش پس می شود تو هم بگویی باش پس بشود
۲۳ آبان ۹۹ ، ۱۹:۳۴ |•° ن.م °•|

جقدر پست های وبلاگت رو فائزه جان دوست دارم:)

بسیار خوب مینویسی انگار از دورن منم میاد.

منم قبلا درباره درد خنده بودن .و سه شیوه درد

 

پاسخ:
چقدرر خوشحالم بابت این موضوع :))
خیلیی ممنونمم،لطف داری
میشه ادرس این پستت که راجب درد نوشتی برام بفرستی؟
مشتاقم که بخونمش 
۲۵ آبان ۹۹ ، ۱۱:۳۱ |•° ن.م °•|

خواهش میکنم:)

ولی کامنتم کامل نیومد خودم ننوشته بودم قبلا تو وبلاگفا اتفاقی توی یه وبلاگ خوندن وگرنه حتما برات مینوشتم ادرس رو:)

پاسخ:
اهان باشه :)
راستی بهار نارنج جان، پنج شنبه نوبت معرفی کتاب داری
جهت یاداوری گفتم :)
بازم ممنونم که شرکت کردی :)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">