زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

کمی هم عاشقانه :)

سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۳۸ ب.ظ

+ با تاکسی بیام دنبالت ؟
- نه با اسب آبی بیا 😍
+ اسب آبی؟؟
- موتورت رو میگم
+ نه فائزه 
- چرا ؟
+ دوست ندارم سوار موتورت کنم
- خب ولی من خیلی دوست دارم ، موتور سواری یعنی لمس کامل باد 😍
+ واقعا اینقدر دوست داری؟
- اوهوم 😇
+ باشه پس ساعت ۱۰ شب میام دنبالت 
روسری خال خالیم  رو که میدونستم خیلی دوست داره سرم کردم و با تک زنگش رفتم دم در
بعد از سلام و احوال پرسی گفت مطمئنی با موتور بریم ؟
بدون حرفی پریدم سر موتور و با خنده گفتم بزن بریم :)
+ کجا ببرمت 
- جایی که دوستش داری 
+ پس محکم بگیر :)
به اخر جاده رسیدیم فک میکردم الان از دور برگردون دور میزنه ولی مستقیم رفت جایی که دیگه تیر چراغ برق نبود 
- اشتباه نمیری ؟؟ اینجا خارج شهره 
+ اوهوم جایی که دوستش دارم میون آدم های این شهر نیست، جایی که فقط من باشم و یار
- وای ماه رو نگا کن 😍
+ ماه که پشت سرم نشسته
- اینجا خیلی قشنگه، چقدر ستاااره تو آسمون هست ، چقدر خنکه 
+ وقت از تو خوندنه ستاره ی ترانه هام
اسم تو برای من قشنگ ترین آهنگه
-بی تو یک پرنده اسیر بی پروازم
با تو اما میرسم به قله آوازم
بعد باهم شروع کردیم به بلند بلند خوندن
اگه تا آخر این ترانه با من باشی
واسه تو سقفی از آهنگ و صدا میسازم
با یک چشمک دوباره منو زنده کن ستاره
نذار از نفس بیفتم تویی تنها راه چاره
آی ستاره آی ستاره بی تو شب نوری نداره
این ترانه تا همیشه تو رو یاد من میاره
دستم رو‌ دور کمرش حلقه زدم و اومدم بگم دوستت دارم که صدام با بغض همراه شد 
زد رو ترمز و گفت : چی شد فائزه؟؟
تقریبا همیشه فائزه صدام میزد ولی اینقدر اسمم رو قشنگ صدا میزد که حاضر نبودم هیچ لفظ عشقم و عزیزمی جایگزینش کنه
- هیچی 
+ با هیچی که چشمات بارونی نمیشه
- از ته دلم  باهات خوشبختم ،چشم قهوه ای من
+ هووف ،منو میترسونی فائزه ؟
حالا حسابت رو میرسم
بعد موتور رو روشن کرد و سرعتش رو زیاد و شروع کرد به حرکات مارپیچی
با جیغ گفتم : واااای نکن 
+ شما که عاشق هیجان بودی 
- الانم هستم ولی خو( جیغغغغ)
+ دیگه من رو ترسوندی باید یر به یر بشیم
- باشه اقااا بسه ،دیگه نمیترسونمم
+ منم با تو بود که طعم ملس خوشبختی رو چشیدم
- میدونم ولی خیلی دیوانه ای 
+ دیوانه ی شماییم :) 

 

موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۱
Faezeh

نظرات  (۱۴)

اوخی :))

چه قشنگ ^_^

پاسخ:
قشنگ خوندی حدیث جون :))

:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

پاسخ:
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
یاد گرفتم کسی بهم لبخند زد لبخند بزرگتری بهش بزنم :)
فک کنم رکورد لبخند رو زدم :)

به به... این نوشته منو بردددد به گذشته های دور نزدیک قدیمی تازه !!

دیوانگی و جنون و سرخوشی،، همه ی چیزیه که ما داریم؛ کاش راحت از دستش ندیم؛ چون راحت به دست میاد، فقط با نگاه تازه... 

مرسی که این لحظه های خوش رو باهامون شریک شدید و دل هامونو قلقلک دادید و دست کشیدید روی شیشه ی احساسمون😊😊😊

پاسخ:
نظر شما که حال دل قشنگ تری داشت:))
خیلی ممنونمم
بله واقعا بارزش ترین چیزه :)
خواهش میکنم :) مرسی از این نظر دوست داشتنیتون :))

:))))

ولی فک نمی کردم ازدواج کرده باشی :)

پاسخ:
نگفتم که 🤔

عه مگه ازدباج کردی فائزه؟🤔

من فکر کردم اینا صرفا خیالات بود 🙈

پاسخ:
من نگفتم که ازدواج کردم :)
ولی نمیگمم که ازدواج نکردم 🤔
این بخش اذیت کن ذهنم میخواد پذیرای حدسیات شما باشه :))
+ بله در من دختر ترشیده ای وجود داره که از راهنمایی متن های عاشقانه مینویسه :)))
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۳۸ فاطـــღـــمـه ツ

خیلی قشنگه :)))))

پاسخ:
قشنگ خوندی فاطمه جان :))))))

چقد خشنگ:))))) 

پاسخ:
و قشنگ خوندی سپیده جان :)))))

=)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

 

 

 

 

پ.ن: نبینم حرفی از رکورد بزنی :) 

پاسخ:
انگار بخش اذیت کن ذهن تو فعال تره ؛)
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
من سرسخت تر این حرفام :))))

اسکلمون کردی فائزه؟ :|

پاسخ:
😂😂
نه !

خوشم میاد قوه تخیلیت مثل خودم قویه اونم از نوع عاشقانه اش :)

ولی بیا تخیل رو بذاریم کنار...

من خیلی آسیب دیدم از تخیل وقتی که واقعیت ها همه تخیلاتم رو نابود کردند وقتی واقعیت ها هیچکدوم حتی یه دونه شون شبیه تخیلاتم از آب درنیومدن شکسته شدم پژمرده شدم

پس بهتره دلمون رو به تخیلی که فقط تخیله خوش نکنیم در حال زندگی کنیم و لذت ببریم

البته که تخیل هم نوعی تفریح و لذت برای چون تو ومن محسوب میشه اما نباید زیاده روی کرد دخترم:)

 

 

پاسخ:
دختر بی بی جان ...
میفهمم چی میگی
واقعا ناراحت شدم :(
ولی این قوه ی خیال رو نمیتونم زندانی کنم
به قول انشرلی 
آنی شرلی گفت: آه ماریلا! نصف لذت هرچیز، انتظاری است که برایش میکشی. ممکن است خیلی چیز ها را به دست نیاوری. اما میتوانی از انتظار کشیدن برایشان، لذت ببری. 

خانم لیند می‌گوید که آدم خوشبخت کسی است که انتظار هیچ چیز را نمی‌کشد؛ چون در این صورت هرگز ناامید نمی‌شود. اما به نظر من انتظار نکشیدن بدتر از ناامید شدن است.
و تا الان معتقد بودم که به هرچیزی فکر کنی اون رو جذب میکنی 
ولی خب گاهی نمیشه که نمیشه ...
امیدوارم از ته قلبم که هر روز خوشحال تر از دیروز باشی و همه ی تخیلاتت به واقعیت بپیونده 
+ البته من نگفتم که این ها تخیلاته ؛)

دهنم سرویس :|

پاسخ:
حالا چ فرقی داره مامان بزرگ مجرد باشه یا متاهل :))

همینکارا رو کردی تاحالا شوهرت ندادن😂😑(شوخی😐)

ولی انصافا اینقد توی خیال غرق نشو، یهو دیدی مثل مال من همش یه لحظه می پره و تو میمونی و هزارتا خیال و آرزو..

فک کردم به بابابزرگ خیانت کردی😂😐

پاسخ:
نگران نباش خل و چل ها زودتر شوهر میکنن ؛)
هی ... 
اشک مامان بزرگ رو در نیار دیگه..
انشالله خدا چیزهای فوق العاده و دوست داشتنی برات رقم بزنه :)

چه قشنگ بود 😊😊

پاسخ:
قشنگ خوندی نورا ی عزیز :)
۱۴ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۰۶ سارا سماواتی منفرد

حالا موتور سواری هم برای خودش خیلی حال میده  (((-:

پاسخ:
اون که بله :)))))

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">