زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

زندگی من و تو

زندگی بی رویِ خوبش، بدتر است از مُردگی

پیوندها

پاک کن

دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۷ ق.ظ

 خیلی مهربون و با ایمان بود
ولی خیلی زود عصبانی میشد
سر کوچکترین مسائل
حتی با صدای ضرب نوک انگشتانم روی عسلی
من گاهی صبر میکردم
گاهی من هم عصبانی میشدم
گاهی قهر میکردم
گاهی بلند بلند گریه میکردم
و بازهم روز از نو روزی از نو
چندبار ازش خواستم که پیش مشاور بریم ولی قبول نکرد
چندبار براش حدیث و آیه و مطالب روانشناسی میخوندم و بازهم فایده ای نداشت 
این قضیه چند سال ادامه داشت
تا اینکه یک روز چای دارچین درست کردم
اومدم نشستم روبه روش و بهش گفتم میای یه بازی کنیم؟
گفت چه بازی 
گفتم : من دستم رو باز میزارم و شروع به صحبت میکنم 
تو در این زمان، اجازه نداری صحبت کنی و یا تکون بخوری 
وقتی ک دستامو مشت کردم اونوقت ازادی 
و اونوقت من نمیتونم حرف بزنم و ...
قبول ؟
گفت قبول 
شروع کردم به صحبت کردن، گفتم ببین جانِ دل تو خیلی مهربونی، خیلی دل نازکی ولی ادم به شدت عصبی هستی ( اومد حرف بزنه دست بازم رو گرفتم بالاتر)
الان میدونم میخوای بگی خودت مگه عصبانی نمیشی؟
چرا منم میشم ولی الان دارم راجب تو حرف میزنم
چون دوستت دارم می خوام بهت کمک کنم
دیروز رو یادت بیار ،سر موضوع فلان و فلان و فلان حرص خوردی و عصبی شدی،چیزایی ک الان مطمئنم دوباره بهشون فکر کنی عصبی نمیشی، ولی یادته بار اخر ،رگ دست چپت درد گرفت ، میدونی اون به خاطر اعصابته؟
دقت کردی مخصوصا توی این دوران قرنطینه چقدر ایام رو به کامت تلخ کردی
جانِ دل دقت کردی چندبار باعث گریه من و حمیده و بابا حامد شدی؟
میدونم که خیلی دوستمون داری ولی گاهی دلم میخواد اصلا نبودی و سریع بعدش خودمو سرزنش میکنم و میگم اگه نباشی که می خوام دنیام نباشه
هی نگو من اینی هم که هستم شما اعصابمو خورد میکنید ، برای خودت دلیل نتراش
یچیزی وقتی بده، دیگه بده 
نمیشه که خوب باشه 
دقت کردی من و بابا حامد یسالم پیش هم باشیم بحثمون نمیشه ولی وقتی سه تایی هستیم بلاخره یه بحثی میشه؟
پس مشکل ما نیستیم مشکل توی چشم قهوه ای مهربونم نیستی مشکل از این اعصاب که رهاش کردی به حال خودش
بیا از امروز عوض شو ،از امروز هر روز خنده بیار رو لب هامون
امروز خاطره خوب برامون بساز شاید فردایی نباشه
دستمو با تردید مشت کردم
نگاش کردم
با بغض گفت ببخشید
و از اون روز دیگه ادم دیگه ای شد..
اشکال از اون نبود ،اشکال از من بود که دیر آینه اش شدم
اشکال از من بود که فک کردم جز صبر چاره ای نیست
ولی ندونستم که باید بگردم و قشنگی های قلبشو پیدا کنم و با اون زشتی هاشو پاک کنم
نه اینکه  فقط با خودکار زشتی هاشو یاداور بشم
هدفم از این خط فقط این بخش اخر بود
که بگردی توی اطرافیان خودت ببینی با چه پاک کنی میشه زشتی هاشونو پاک کنی
البته قبلش حواست به قلب خودت باشه:)

 

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۳
Faezeh

نظرات  (۱۲)

کاش یکی هم این حرفا رو به من میزد :))

پاسخ:
حدیث جان 
 توی فضای وبلاگ ادم ها رو از روی نوشته هاشون میشناسیم
پشت نوشته هات تو دختر فوق العاده ای هستی 
از این دخترها که ادم :) وقتی کنارشونه حتی وقتی غر بزنن یا بداخلاق بشن :)
اگه یه چیزی در درونت داری که آزارت میده که دلت میخواد ینفر بهت بگه
فکر کن من اون ینفر مجازی ام ، که با اینکه نمیدونه اون چیز چیه ولی واقعا دلش میخاد که از دلت بکنش بندازش دور :) 

+ صرفا جهت اطلاع:خیلی وقتا باید از اون دایره ی قرمزی که برای خودمون درست کردیم خارج بشیم و از خارج به داخلش نگاه کنیم

من راجب این موضوع فکر میکردم همه ی تلاشمو کردم !

ولی یبار گفتم چرا از کانال خودش وارد نشم

من هیچ وقت راجب خودش باهاش حرف نزدم

اگه به دعوا و قهر ختم نمیشد فوقش روش های کنترل عصبانیت رو بهش گفتم 

ولی نیومدم از کانال مهربونیش وارد بشم

اینقدر مهربون هست که وقتی فهمید فقط وجود خودشه که باعث این اذیت ها برای ما میشه و بعد برای خودش

تصمیم به تغییر گرفت :)

حرف بزنید باهم 

باور کنید به همین راحتیه:)

پاسخ:
خب بسه دیگه فائزه
 از رو منبر بیا پایین :)

سلام

کار خیلی خوبی کردید، ولی این رو از روی تجربه می گم خدمتتون بعضی وقتا یه آدمایی وجود دارن که هیچ جوره و از طریق هیچ کانالی نمی شه متقاعدشون کرد. خدا رو شکر طرف مقابل شما انسان بادرک و فهمی بوده.

آدم بعضی وقتا دیگه از این کار ناامید می شه و ترجیح می ده یا سکوت کنه و بریزه توی خودش و یا اگر شدنی هست از اون محیط دور بشه.

پاسخ:
سلام :)
اول ممنون بابت نظرتون
دوم بله صحبت شما کاملا درسته قبل از این متن اتفاقا راجب افرادی نوشتم که هیچ جوره تغییر نمیکنن( لااقل توسط شخص من )
شاید اون متن رو هم منتشر کردم :)

در حالتِ کلی بعضی وقتا آدم دلش میخواد یه نفر باشه مثه تو انقدر بی ریا و مهربون حرف بزنه،خودشم فقط گوش بده... :)کلا حرفات به دل میشینن :*

 

فوق العاده تویی دختر :* ما فقط اَداتو دَر میاریم :دی

پاسخ:
اجازه بده اول این عرق خجالت رو پاک کنم :) 
من خوبم نیستم چه برسه به فوق العاده :)
ماهم فقط تقلب میکنیم از روی دستت ؛)
۱۳ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۷ ❣️Ailin Senpai❣️

بعضی وقتا آرزو میکنم کاشکی یکی مثل شمارو کنار خودم داشتم که بعضی چیزارو بهم یاد آوری میکرد:)

حیف که بین اون دو نفری که یکم مثل شمان یکی اون سر تهران زندگی میکنه و یکیم کسیه که باعث میشه این اتفاقا برام بیفته:)

پاسخ:
اقا خیلی ممنون
مرسی خیلی زیاد:) 
لطف دارید به من ( آیکون خجالت  با لپ های سرخ گشته )
ولی خب من اصلا تعریفی نیستم جدی میگم
امیدوارم بجای یکی مثل من ادم های فوق العاده ای کنارت باشن :)

راستش حسابی دارم به متنت فک میکنم 🌹🌹

پاسخ:
امیدوارم به چیزهای قشنگی برسی:))
🌷🌷🌷🌷🌷🌷

اولین فرد شرکت کننده در چالش، فائزه! :))))

حالا به روم نیار که از قبل نوشته بودی و از قبل تر انجامش داده بودی :)))

 

 

حدیث راست میگه تو فوق العاده ای دختر :)

پاسخ:
نه جدا بعد از خوندن پستت شروع کردم به نوشتن
از تاریخ انتشارشم مشخصه :)
راستش خیلی وقت ها که مطالب بعضی دوستان رو میخونم منم ی مطلبی ب ذهنم میرسه که بنویسم ولی خب میگم یوقت برداشت دیگه ای نشه
خوبی پستت این بود که نوشتی چالش:) 
+ کاشکی همه قبل پستاشون بخاطر من ی هشتک چالش بنویسن ؛)
ولی خب اون قسمتش رو به روت نمیارم ؛)
حدیث و شما ماه تشریف دارین که من رو فوق العاده میبینین مگرنه ی دختر رو اعصابیم من حد نداره 😁
ولی دقت کردی چه دختر خوبیم هی تو چالش هات شرکت میکنم:)

سلام 

چه روش خوبی

خصوصاً برای کسایی که حاضر جوابند و نمیذارند حرف از دهنت بیاد بیرون و جوابتو میدن چه بسا به غلط و اشتباه

پاسخ:
سلام :)
افراد حاضر جواب احتمالا برای این روش هم جوابی در آستین مبارک دارن :)

اره واقعا

اما شاید برای حاضر جواب منطقی جواب بده:))

پاسخ:
بله:)
ممنون از نظرت :)

چقدر قشنگ!

ما هم یه وحشی تو خونمون داریم برم این روش رو روش آزمایش کنم البته بعید میدونم جواب بده ولی خب😐🌹

اما واقعا نوشته قشنگی بود 

من فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم به این توانایی برسیم که چنین آثاری خلق کنم

 

پاسخ:
ممنون که خوندی:)
اوه اوه :/
بازم خیلی ممنونم:) قشنگ خوندی:)
کدوم آثار؟


خب امتحان کردم 😐😂

بعد که دستمو مشت کردم نوبت اون شد  گف اولا که خیلی بی تربیتی

دوما این چه بازیه اصلا دیگه بات بازی نمی کنم گمشوع😐

یکی هم زد تو سرم😐❤️

پاسخ:
ببخشید خندم گرفت :))))))
خب نتیجه ی اخلاقی،هربازی به درد هرکسی نمیخوره :)
اگه میدونستم شخصیتش چجوریه شاید پیشنهادی به ذهنم میرسید که چکار کنی 
ولی خب چیزی نمیدونم :)
توهم میزدی تو سرش :/

اتفاقا تو سرشم زدم😐😂

به هر حال این موردی که ما توخونمون داریم از اون موارد حادِ

چاره هم هیچ چیزی نیست به جز صبر

متاسفانه باید بگم که بنده تمام موارد روانشناسی و علمی و غیر علمی و هرچی بگید امتحان کردم و فایده نداشت

تازه یه آپشن جدید هم که تازگیا بهش اضافه شده جیغه

قبلا جیغ نمیزد فقط

الان جیغم میزنه😐😂

من 5 سال ازش بزرگترم ولی واقعا وقتایی که عصبی میشه ازش میترسم😐

(اینو به خودش نگفتم تا حالا) بعد اینکه میگم وحشی واقعا وحشیه ها فک نکنی من مبالغه میکنم  قشنگ وحشیه حمله میکنه😐😂

پاسخ:
متاسفانه فقط میتونم بهت بگم خدا بهت صبر عطا کنه
اونم از نوع زیادش :)
ولی خب حسابی مواظب خودت باش:/
ترسیدم من از اینجا

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">