تماس ناشناس
+ سلام
- سلام بفرمایید
+ ببین من نه مزاحمم ،نه میشناسمت، نه شما من رو میشناسی، نه کار به جنسیتت دارم
همینجوری زنگ زدم فقط حرف بزنم
میدونی ادم میترکه از نداشتن همزبون
از خالی نکردن حرفاش از توی مغز و دلش
بخدا میترکه
فک کنم خدا خودش ترکیده، چون عجیب میفهمه چی میگم
حالا حاضری گوش کنی؟
- اوهوم
+ بابام معتاد به تریاک بود، ولی با این حال میرفت بنایی
برام همیشه یک ادم مرده بود
وقتی مرد تازه برام زنده شد ، چون میشد برم سر قبرش باهاش حرف بزنم، کاری که وقتی زنده بود نمیشد انجام داد
زندگی میگذشت
نه خوب بود نه بد
همین که میگذشت جای شکرش باقی بود
تا اینکه مامانم فوت کرد
هیچ وقت نفهمیدم خدا چرا ازم گرفتش
واسه بد بودن من یا خوب بودن مادرم
من موندم و یه داداش
الو؟
- دارم گوش میدم
+ چرا گوش میدی
- خودتون گفتین فقط گوش بده
+ خب چرا حرفمو گوش دادی؟
- اگه میخواین گوش ندم
+ فک میکنی ته حرفام چی میخوام بگم
- اینکه عاشق شدین و الان اون عشق نیست
+ چیه از نظرت مسخرس؟
داستان تکراریه؟
- نه
+ عاشق شدی؟
- گفتین فقط میخواینگوش بدم
+پس شدی, بهش رسیدی یا رفت ؟
-کاری ندارین ؟؟
+پس گذاشت رفت، مثل دختر افتاب
میدونی چرا اسمشو گذاشتم دختر افتاب؟
چون بار اولی که دیدمش افتاب دقیقا تو چشاش بود
سایه مژه هاش افتاده بود روی صورتش
دلم میخواست همیشه افتاب و دختر افتاب همونجا بمونن
تو چکار کردی بعد رفتنش؟
- اگه میخواین حرفبزنین گوش میدم
اگه میخواین سوال بپرسین، بدرود
+ ببخشید ، خدافظ
کتاب رو برداشتم و شروع کردم به خوندن ادامه اش
در من چیزی کم بود و در این زندگانی هم چیزی کج بود.میانِ ما و این زندگانی یک چیزی گنگ ماند.ما دیر آمدیم یا زود.هر چه بود به موقع نیامدیم.گذشت و بهتر که گذشت.
#محموددولت_آبادی
#کلیدر
قشنگ بود ^_^